چیزهایی هست که نمی دانی ...

خاطراتِ یک عدد مغزِ گِردو ...!

چیزهایی هست که نمی دانی ...

خاطراتِ یک عدد مغزِ گِردو ...!

بسم الله الرحمن الرحیم
تمام حرف هایم، تمام دنیایم بین این دو حرف معنا می شود الف تا ی ... اما خودم میان این دو حرف محصور شده ام ... " ا ..... ی "
من مهم نیستم یعنی از نظر من هیچ کس مهم نیست :) این افکار آدم هاست که اهمیت داره ...
افکارتون زیبا باشه ان شاءالله ...

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

نِقَرانم یه کمی ...!

نِقَرانی یه حسیه که حسش یکی دو دندونه از نگرانی کمتره ...! ولی کی می دونه که همین یکی دو دندونه در احوالاتِ بچه زنده، خودش حالیه ...! دنیا ... دنیا ...! :)


بچه زنده -
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۳ مخالفین ۰

جدا آدم گاهی واقعا متاسف میشه وقتی می بینه یه آدم باهوش با یه عقل بزرگ ! توی موقعیت های بعضا ساده اینقدر ناشیانه عمل می کنه کانه خنگ ترین آدم دنیا ...! :|

خدا بگم این مسئولین آموزش و پرورش رو چی کار نکنه با این دوره و کلاس گذاشتنشون ! یعنی من از دقیقه به دقیقه نشستن سر این کلاس ها احساس حماقت می کنم ! در نتیجه با یه ضرب ساده میشه گفت 5 روز هر روز 4 ساعت و هر ساعت هم 60 دقیقه به عبارتی بله دیگه 1200 دقیقه ست از اول هفته که احساس حماقتِ خون و قلب و مغز و روحم زده بالا !!! حالم وخیم تر میشه وقتی فکر می کنم هنوز 960 دقیقه دیگه مونده :|

(بُعد فاجعه به حدی بالاست که می خواستم بنویسم ثانیه به ثانیه ! ولی دیدم اونجوری رسما باید برقا رو خاموش کنم بعدش هم اول از همه خودم بزنم زیرِ گریه احتمالا ! بنابراین به همون دقیقه بسنده نموده ولی تو خود بخوان حدیث مفصل ... ) 

عذرخواهم واقعا ولی نمی دونم چرا بیش از نیمی از افراد کلاس اصرار دارند قشنگ خودشون رو خِنگ نشون بدن ! اصرار ... ها ... اصرار ... :)) اصلا یه چی میگم یه چی می شنوی ...!


بچه زنده -
۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر

ابراز وجود یا رفتار جرات مندانه یعنی ابراز احساس، نیاز، انتقاد و بیان هدف به صورت ساده، آرام، منطقی، با صراحت و بدون بی احترامی به دیگران !

خیلی سخت نبود ... خیلی سخت نیست ...

وقتی یکی با هر چیزی که میگم موافقه یا میره تو فازی که یه جوری همه چیز رو درست کنه حالا یا با تلاش برای قانع کردن یا عقب نشینی از موضع اصلیش، واقعا عصبی میشم ! آخه نمیشه که ! معنی نمیده اصلا ...

حرف دارم خیلی زیاد ...

بچه زنده -
۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۴ موافقین ۴ مخالفین ۰

- آیا می دانید " وعده سرِ خرمن چیست ؟! " به خدا اگر بدانید ! "

این جمله آخری تکیه کلام یه بنده خدایی ست ! بعد از هر آیا می دانید همینو میگه :) چه اشکالی داره منم نمی دونم ! نه یعنی راستش می دونم ولی الان ترجیح میدم ندونم :| آخه الان دقیقا رسیدیم سر خرمن ! البته سرِ خرمن که دیگه چه عرض کنم ! یکی دو کیلومتر هم رد کردیم هر آینه ممکنه برسیم به آخرش :) و در نتیجه من معتقدم که در این موضوع از بیخ نادان بودن به ز هر چیز دیگری ...! بله کماکان که اینجوریاست !

حالا یه درصد مثلا فرض را بگذاریم بر این که بدانیم خب ؟! چی میشه ؟! من خودم مثال نقض این قضیه ام ... خرمن رو می دونم چی چیه وعده رو از هم بدبختی می دونم چی به چیه فقط الان نمی دونم چی کار کنم قضیه خر و خرمن و من و آن ها ختم به هیچی بشه یا شاید ختم به هیچی نشه مثلا :|

- هر چی کار بوده گفتم باشه بعد ماه رمضون ... حالا من موندم و بعدِ ماه رمضون ! به همین سادگی به همین خوشمزگی ! چرا معجزه نمیشه پس ؟! :| مگه من چِمه !

- من خودم یکی از همین سردمداران شعارهای انتخاباتی مثل " نباید از مشکلات فرار کرد ! " یا " باید با مشکلات رو به رو شد ! " بودم ولی از همین الان از همین جا اعلام می کنم خیر دیگه از این خبرا نیست ...! آقا اگه حس می کنی زورت به مشکلی نمی رسه بیخود مِس مِس نکن :) با سرعت هر چه تمام تر بدو فقط بدو همین :) فرار بعضی وقتا خیلی بد هم نیست ! وایسی به هوای رو در رو شدن و جنگیدن و چه می دونم دست و پنجه نرم کردن، عذرخواهم همچین با پشتِ دست می خوره تو دهنت که دو تا از در بخوری دو تا از دیوار !!! امتحانش مجانیِ فقط یه هوا کوفتگی و درد و جراحت داره ! دیگه حالا صلاح مشکلات خویش ...

- یه چی میگم درِ گوشی ! دو روز پیش اومدم بعد ازظهری برم حرم ...


بچه زنده -
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر