امشب شهاب بارونه ها ...
و برای هزارمین بار فکر کردم که چه خوب که شب ها ماهی هست در آسمان، آنقدر بزرگ که توی تنهایی و خلوت خودت توی سکوت و آرامش شهر زُل بزنی به زیبایی منحصر به فرد و تمام نشدنی اش و خیالی آرام همچون هوای مرموز شهریور از سرت بگذرد و ذوقی سرشار تمام وجودت را فرا بگیرد ... که ممکن است مثلا همین الان همین لحظه تمام آدم های دوست داشتنی زندگی ام چشم به شاهکار آسمان دوخته باشند و توی دلشان یاد آدم های دوست داشتنی شان بیفتند ...!
و نمی دانی فکر کردن به این چرخه دوست داشتنی به این زمان کش دار دوست داشتن ها که قرار است هزار هزار بار تا ابد ادامه پیدا کند چقدر قند توی دل آدم آب می کند ...!
پی نوشت : دیشب ماه اینقدر بزرگ، زیبا و خواستنی بود که نمی شد چشم ازش برداشت ... پر برکت بود شبیه قرص نانی در دل شب ...
آی یادتان کردم آدم های خوب :)
میلاد امام عشق است امشب، میلادش مبارک :)
داره بارون میاد اینجا ... خدایا شکرت چه وقت خوب و عزیزی ... همه جا شلوغِ همه تو خیابونن یه حالی داره امشب ... بابا ماشین رو صبح برده بودن کارواش :)) بوی خاک بارون خورده معرکه ست ...
فردا تولد کریم آل طه امام حسن مجتبی (ع) ست. کریم یعنی کسی که بدون درخواست می بخشه ... آقا دستمون خیلی خالیه ...
دیشب ماه مثلِ یه تیکه ماه شده بود :) کامل و قشنگ ... یکی به یکی میگه ماهِ شبِ چهارده ...!