کسی که نام عزیز تو را ز خاطر برد ... کلید پنجره رو به باغ را گم کرد ...
- من تو تلویزیون می بینم کسی چای می خوره دلم چای می خواد !!! در مورد مواد غذایی دیگه اینجوری نیستم فقط چایی یه همچین حسی رو در من بر می انگیزونه ! :|
- مان جان گفتن این هندوانه خیلی رسیده ست بیرون یخچال خراب میشه شستنش گذاشتن رو سینک ظرفشویی رفتن تو اتاق یه هویی یه صدای ظریفی از تو آشپزخونه اومد مثل صدای رد شدن تایر ماشین از تو چاله گل و آب !!! شالاپ :) هیچی دیگه هندونه شد سه قسمت من اون قسمت های توی پوست رو تیکه تیکه جداشون کردم گذاشتمون تو ظرف ... قند هم بود بیچاره گُل شو خوردم :)
- نه بگم خوشم میاد از تشنگی یا گرسنگی مثلا ولی ماه رمضون یه چیزایی داره که واقعا دلم براش تنگ میشه انصافا ... البته که سختی داره و سختی رو هم قاعدتا کسی دوست نداره ولی اگر خدا خدای ماست که روزه رو واجب کرده طاقت گرفتنش تو تابستون رو هم میده و صد البته حس و حال خوب و بی نظیرش رو ...
- یه ماه شده دیگه که آدامس نخوردم :) جعبه آدامس رو اول ماه از تو کیفم گذاشتم تو کشو حالا هر موقع در کشو رو باز می کنم چشمک می زنه ! منِ مُحتاد به آدامس نعنایی :|
ترک همه چی بغیر از اینترنت :D