دگردیسی ...!
باز من هول شدم ! بنرهای نمایشگاه صنایع دستی که به چشمم خورد شیپور برداشتم همه رو دیوونه کردم که بریم بریم ...! رفتیم، با مان جان هم رفتیم ولی یه جورایی سرکاری بود ...! یعنی کل نمایشگاه بین المللی مربوط بود به مبلمان و سایر متعلقات ! یه سالن هم محض رضای خدا گذاشته بودن واسه صنایع دستی ...! اصلا الان چند روزه یه حالی از من گرفته شده که حد نداره :| ولی به جاش مان جان به نظرم خیلی کیف کردن قشنگ معلوم بود ...! این خیلی خوبه ها یعنی اصلا واسه حال خودم هم که شده هی به خودم روحیه میدم که ببین مبلمان هم یه جور صنایع دستی محسوب میشه به روایتی !!! احساسش یه کم متفاوته درک کن ! " بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری !!! " ولی خب حیفِ اون همه ذوق حیفِ این همه احساس :) واقعا که !
پی نوشت : اونجا که بچه به باباش گفت " بابا اینا خوردنین ؟! " من داشتم ... :|
نظر مربوط به اون مطلب بوده و نمیشه زیر این مطلب گذاشت (لبخند)
آخه قرو قاطی میشه
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب