مقوله ی مقاله ...!
اینجوری نمیشه ...! من اگه بخوام همه اون چیزایی که یک ماه و اندی تو مغزم دارن جست و خیز می کنن و دیوانه وار خودشون رو به دیواره های مخچه م می زنن و گاهی میرن رو اعصاب و جیغ بنفش می کشن که ما رو بنویس ما رو بنویس :|:) به ترتیب بیارم اینجا، میشه مثنوی احیائی شون اینا ...! به نظرم میاد اگه ترجیحا از زمان حال شروع کنم به صرف فعل نوشتن شاید به گذشته برسم مثلا ! شاید !!!
دیشب می خواستم بیام بنویسم ولی از صبحش پای سیستم بودم نا نداشتم :| قیافه م شبیه لپ تاپ شده بود ... دو تا مقاله برای یه کنفرانس دادم رفت :)) داشتم با خودم فکر می کردم خیلی بی تربیتن اگه زحماتِ چند روزه !!! تاکید می کنم چند روزه منو جهت نوشتن مقاله !!! نادیده بگیرن و اکسپت نکنن ... و البته یه موازاتش یه صدایی های تو مغزم میگه همانا خیلی بی تربیتن اگه زحمات چند روزه !!! مجددا تاکید می کنم چند روزه تو رو جهت نوشتن مقاله !!! نادیده نگیرن و اکسپت کنن :) باز من گیر کردم بین خودم و خودم ! وسط این آشفته بازار جیغ جیغ تو مغزم این ترازوی عدالت رو کجا بزارم آخه ؟! جاش نیست واقعا ...
حالا درسته چند روزه نوشتمش ولی انصافا بیسش مقاله هاییِ که چندین ماهه دارم کار می کنم و می خونم نه چند روزه :| وجدان نیمه بیدارم میگه تو واستا ببین چی میشه بچه جون :) شد شد نشد نشده دیگه !
کلا سبک نوشتاریتون طوریه آدم دوست داره بخونه
هر چند بعضی مطالب مثل همین مطلب چیزی عاید آدم نمیشه ولی نوشتارش آدم رو جذب میکنه
اون فرمایش آقای دولابی فوق العاده بود... ممنون