قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟
پرده دوم :
ببار ای بارون ببار ...!
پرده سوم :
قسم به نم نم باران که د و س ت ت دارم
به اشکهای خیابان که د و س ت ت دارم ...!
پرده چهارم :
نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم
تشنگی خاصترین لذت دنیاست رفیق!
بارها تا لب این چشمه دویده است دلم
آبش اما فقط از دور گواراست رفیق!
پرده آخر :
برگرد مثل بارش باران به خانهام
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست ...!